ک مدرس دانشگاه معتقد است: اجلاس استانداران کشورهای ساحلی خزر بخشی از روند شکلگیری «دیپلماسی کارکردی» در منطقه است چرا که سالها خزر در چارچوب اختلافات حقوقی یا رقابتهای سیاسی دیده میشد؛ اما امروز شرایط تغییر کرده است و کشورها بهجای تمرکز بر مباحث کلان سیاسی به سمت همکاریهای فنی - از محیطزیست تا کشتیرانی—حرکت کردهاند.
«مهدی مهربخش» پژوهشگر علوم سیاسی گرایش مسائل ایران، امروز دوشنبه در گفت وگوی مفصل با خبرنگار ایرنا با بیان این مطلب افزود: این یعنی گیلان، بهعنوان میزبان، میتواند نقش فعالتری در حکمرانی منطقهای ایفا کند.
وی در پاسخ به این پرسش که از نظر ژئواکونومی چطور؟ این نشست چه ظرفیتی برای اقتصاد ایران و گیلان ایجاد میکند؟ گفت: گیلان در حال تبدیل شدن به یکی از گلوگاههای کریدور شمال–جنوب و شبکه حملونقل اوراسیاست؛ اگر به تحولات چند سال اخیر نگاه کنید، میبینید که حجم جابهجایی دریایی میان ایران و روسیه و همچنین کشورهای آسیای میانه، رشد چشمگیری داشته است.
مهربخش یادآور شد: برای مثال، مسیر انزلی–آکتائو امروز یکی از خطوط فعال تجاری قزاقستان است و بنادر روسیه مانند آستاراخان همکاریهای لجستیکی خود را با ایران افزایش دادهاند بنابراین نشست اخیر فرصتی است تا این همکاریها از سطح پروژههای پراکنده فراتر رفته و به یک «چارچوب مشترک» تبدیل شود؛ چه در حوزه بندری، چه ریلی و چه نقلوانتقال کالا.
این پژوهشگر علوم سیاسی در واکنش به این پرسش که «محیطزیست خزر همواره موضوع نگرانکنندهای بوده، این گردهمایی چه تأثیری درخصوص آن دارد؟ نیز پاسخ داد: اکوسیستم خزر تحت فشار جدی است؛ کاهش شدید ذخایر خاویاری، آلودگیهای نفتی، ورود گونههای مهاجم و افت تراز آب همگی بحرانهایی هستند که مرز نمیشناسند و طبیعتاً با اقدامات یک کشور به تنهایی قابل حل نیست.
«اگرچه در سالهای گذشته برخی همکاریهای دوجانبه صورت گرفته است اما ما به یک «مرکز مشترک اقدام زیستمحیطی» نیاز داریم، نهادی که دادهها را یکپارچه کند، پایش مستمر انجام دهد و برای بحرانهای دریایی سازوکار واکنش سریع طراحی کند؛ نشست استانداران، چون ماهیت اجرایی دارد، میتواند نقطه شروع شکلگیری چنین نهادی باشد.»
مهربخش در پاسخ به این پرسش که از زاویه فرهنگ و اجتماع چطور؟ آیا ظرفیتهای نرم هم در این نشست قابل فعال شدن است؟ اظهار کرد: قطعا گیلان نهفقط یک نقطه ژئوپولیتیکی بلکه هویتی فرهنگی دارد که با کشورهای ساحلی خزر اشتراکات فراوانی ایجاد میکند.
وی افزود: در چند سال گذشته طرحهایی مثل کشتیرانی گردشگری میان انزلی–باکو یا همکاریهای فرهنگی شهرهای ساحلی مطرح بود اگر این برنامهها فعال شود ما به نوعی «دیپلماسی شهری خزر-محور» میرسیم جایی که شهرها و استانها، مستقل از دولتها، شبکههای ارتباطی پایدار ایجاد میکنند؛ این شکل از همکاری قدرت نرم ایران را در منطقه تقویت میکند.
این پژوهشگر علوم سیاسی در پاسخ به پرسشی درباره نقش گیلان در راهبرد کلان سیاست خارجی ایران نیز گفت: در علوم سیاسی، مفهوم «مشارکت استانها در سیاست خارجی» موضوعی پذیرفته شده است، مناطق مرزی عملاً بازوی عملیاتی دولتها هستند.
وی افزود: گیلان با موقعیت خاصش—بهعنوان دروازه ایران به خزر و اوراسیا—میتواند جایگاه فراتر از یک استان داشته باشد؛ در سالهای اخیر همکاریهای گیلان با آستراخان و مناطق مختلف روسیه یا قزاقستان نشان داده است که استانهای شمالی ایران قادرند همکاران طبیعی سیاست خارجی باشند.
به گفته مهربخش، اگر این نشست بتواند ساختارهای پایدار همکاری ایجاد کند، گیلان تبدیل به یکی از «محورهای ژئوپلیتیک» سیاست خارجی ایران در شمال کشور خواهد شد.
این صاحبنظر در واکنش به پرسشی درخصوص دستاورد بالقوه این گردهمایی نیز گفت: اگر این نشست از سطح گفتوگوهای تشریفاتی عبور کند و باعث توافقهای محیطزیستی و پروژههای مشترک ترانزیتی شود و خروجیهای اجرایی داشته باشد آنگاه میتوان گفت گیلان به مرکز ثقل همکاریهای خزر تبدیل شده است.
مهربخش افزود: این تحول نه تنها به سود اقتصاد ایران است محیطزیست خزر را نجات میدهد و هم نقش ایران را در معادلات منطقهای تقویت میکند به عبارت دیگر ما در آستانه یک تغییر مقیاس در منطقه هستیم که سالها ظرفیتهای آن مغفول مانده است.