از سال ۱۳۳۵ تا ۱۴۳۵ تعداد سالمندان در کشور در حالی حدود ۲۴ برابر افزایش خواهد یافت که پیشبینی میشود از سال ۱۴۲۵ کشور وارد فاز سالخوردگی جمعیت شود؛ در این میان با توجه به افزایش الگوی تنهازیستی در میان زنان سالمند نسبت به مردان و تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه، تعداد زنان سالمند تنها طی ۳۰ سال آینده، ۳ برابر میشود.
طبق سرشماریهای مرکز آمار ایران از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ جمعیت ۶۰ سال به بالا در کشور از ۱.۴ به ۷.۴ میلیون نفر افزایش داشته است. میتوان گفت طی ۶ دهه گذشته افزایش جمعیت سالمندان روند کند و آرامی داشته، اما این روند در سالها و دهههای آینده سرعت بیشتری به خود گرفته است، به طوری که بر اساس پیشبینیهای جمعیتی تعداد سالمندان ۶۰ ساله و بالاتر از ۷.۴ به ۳۳.۴ میلیون نفر در سال ۱۴۳۵ خواهد رسید و تعداد سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر نیز از ۵ میلیون نفر به حدود ۲۳ میلیون نفر افزایش خواهد داشت.
افزایش ۲۴ برابری جمعیت سالمندان طی یک قرن
به طور کلی، در مدت یک قرن از ۱۳۳۵ تا ۱۴۳۵ تعداد سالمندان در کشور حدود ۲۴ برابر افزایش خواهد یافت. بنابراین تحولات سالمندی در ایران از سال ۱۴۲۰ به بعد آغاز خواهد شد و پیشبینی میشود از سال ۱۴۲۵ کشور وارد فاز سالخوردگی جمعیت شود و سالمندان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را تشکیل خواهند داد.
در سال ۱۳۹۵، کمتر از ۱۰ درصد جمعیت ایران را سالمندان ۶۰ ساله و بالاتر تشکیل میداد، اما این نسبت در سال ۱۴۳۵ به ۳۲ درصد میرسد.
برای جمعیت سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر نیز این نسبت از ۶ به ۲۲ درصد طی دوره ۱۳۹۵ تا ۱۴۳۵ افزایش خواهد یافت. از این رو، برمبنای اینکه سن سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم حدود یک چهارم تا یک سوم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهد بود. بنابراین سالمندی جمعیت از چالشهای اساسی کشور خواهد بود.
از جمله عواملی که موجب میشوند تا سالمندی بیشتر مورد توجه قرار گیرند عبارتند از تغییرات در سبک زندگی جوانان و کاهش بعد خانوار، افزایش میزان تجرد قطعی، افزایش طلاق و به وجود آمدن پدیده سالمندان تنها و بدون همسر است.
افزایش جمعیت سه برابری «زنان سالمند تنها»؛ علت چیست؟
موضوع دیگر که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد افزایش جمعیت «زنان سالمند تنها» است که در بازه زمانی ۱۴۳۰ به بیش از سه برابر افزایش خواهد یافت؛ چراکه بر اساس بررسیهای جهانی امید به زندگی زنان حدود ۴.۵ سال بیشتر از مردان است. البته این اختلاف در ایران کمتر و نزدیک به دو سال است.
طبق نتایج یک پژوهش علمی و کاربردی با موضوع «پیامهای اجتماعی - اقتصادی زندگی زنان سالمند تنها» که به سفارش دبیرخانه شورای ملی سالمندان و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد انجام شده، ۷۱ درصد زنان سالمند تنها درآمدی ندارند و تنها ۲۹ درصد بقیه درآمد دارند و با توجه به افزایش الگوی تنها زیستی در میان زنان سالمند نسبت به مردان که به بیش از چهار برابر مردان سالمند رسیده است، تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه، نیمرخ زنان سالمند تنها در ۳۰ سال آینده تغییر خواهد کرد، به گونهای که تعداد زنان سالمند تنها سه برابر میشود.
بنابراین نه تنها کلیت موضوع سالمندی یکی از مسائل مهم و اساسی آینده کشور است، به طور خاص سالمندی زنان با توجه به بالا بودن جمعیت آنها و عدم توانمندسازی در کسب درآمد مسئله حادتر خواهد بود و به تبع آن برنامهریزی و سیاستگذاری در مورد این خاص نیز باید متفاوت باشد. اخیرا نیز به دلایلی مانند تأخیر در ازدواج فرزندان، تورم و مشکلات اقتصادی، حمایت از فرزندان طولانیتر شده یا اینکه برخی فرزندان به دلایل اقتصادی ترجیح میدهند به خانه والدین برگردند که این موضوع نیز سالمندان را با چالش مواجه میکند.
البته تحقیقات زیادی در حوزه سالمندی در ایران صورت گرفته است که بیشتر در زمینههای سلامت و الگوهای مراقبت بهداشتی کیفیت زندگی حوزه روان شناختی حوزه اقتصادی و در حوزه اجتماعی بیشتر بر ابعاد طرد و حمایت اجتماعی پرداخته شده است و مطالعاتی موردی نیز در زمینه الگوهای مراقبتی اجتماع محور انجام گرفته است. این مطالعات بیشتر بر بعد فردی سالمندی تأکید داشته و بعد اجتماعی، الگوهای مراقبتی خانوادهمحور و مبتنی بر اجتماع کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
سیاستگذاریها نیز بیشتر بر ابعاد بهداشت، درمان و اقتصاد سالمندان توجه داشتهاند. همچنین شواهد نشان دادهاند الگوهای مراقبت از سالمندی در کشور ما تنوع زیادی ندارند. نقش مراقبت از سالمندان به طور سنتی برعهده خانواده بوده است. در گذشته سالمندان در خانوادههای گسترده زندگی میکردند اما به دلیل تغییراتی که به واسطه توسعه اتفاق افتاد، اکنون خانواده هستهای شکل غالب خانواده را تشکیل میدهد. بنابراین بسیاری از نقشها و کارکردهای سالمندان محو و از میزان ارتباطات اجتماعی آنها کاسته شده است.
با این وجود در حال حاضر شکل غالب و متداول مراقبت از سالمندان معمولا مراقبت در منزل و به صورت غیر رسمی و بدون حمایتهای دولت است؛ بیشترین حمایت از سالمندان از جانب اعضای خانواده مخصوصا همسر و سپس فرزندان است. در ایران بعد از نهاد خانواده سازمان بهزیستی کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مسئول ارائه خدمات مراقبتی به سالمندان نیازمند و بیسرپرست هستند؛ از مهمترین مؤسسههای تحت پوشش وزارت رفاه و اداره بهزیستی آسایشگاه کهریزک است.
برخی مراقبتها از طریق برخی مؤسسههای خصوصی ارائه میشوند که هزینههای بالایی دارند و برای همه افراد در دسترس نیست. به طور کلی، آسایشگاههای سالمندان به چهار دسته آسایشگاههای زیر نظر سازمان بهزیستی، آسایشگاههای خیریهای، آسایشگاههای تلفیقی خیریهای و خصوصی و آسایشگاههای خصوصی تقسیم میشوند.