محمدرضا داورزنی بعد از 15 سال مدیریت در والیبال، رودرروی دوربین آنتن نشست و به سوالات ما پاسخ داد.
به اعتقاد رییس باتجربه والیبال، درتاریخ 100 ساله این رشته در ایران، 15 سالی که او روی صندلی ریاست نشسته، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و خیلی از طلسم هایی که وجود داشته، شکسته شده است. اما داورزنی خودش هم خوب می داند که توقعات مردم از والیبال به اندازه 15 سال قبل نیست و حالا حتی با شکست مقابل قدرت های برتر جهان هم سیلی از انتقادات به سوی فدراسیون روانه می شود. بعد از یک سال سخت و پر رویداد که لیگ ملت ها، المپیک و مسابقات قهرمانی آسیا را برای تیم ملی بزرگسالان در دل خود جای داده و حواشی زیادی را هم داشت، ساعتی را رودرروی رییس فدراسیون والیبال نشستیم و درباره اتفاقات و ابهاماتی که به وجود آمده، صحبت کردیم.
محمدرضا داورزنی که شاید آخرین دوره حضورش در فدراسیون والیبال را سپری می کند، در خیلی از موارد انتقادات را می پذیرد، اما می گوید برنامه ریزی برای رونمایی از یک نسل طلایی برای درخشش در سطح اول جهان ادامه دارد.
در ادامه مشروح صحبت های محمدرضا داورزنی، رییس فدراسیون والیبال را که بخش اول آن در آنتن پخش شده و بخش دوم آن نیز امشب پخش خواهد شد، می خوانید.
* نوسانات مدیریتی بعد از جدایی ام به والیبال ضربه زد
من 11 سال بود که در فدراسیون والیبال بودم. با درخواست آقای وزیر(سلطانی فر) که از من خواست در آن برهه در بحث ورزش قهرمانی کمک کنم. با توجه به سابقه طولانی رفاقتی که با ایشان از زمان قائم مقامی سازمان تربیت بدنی داشتم، هم رودربایستی و هم رفاقت باعث شد که بپذیرم و برای کمک به ورزش به وزارت ورزش بروم. یک سالی را حدودا همزمان سرپرست فدراسیون والیبال هم بودم و بعد از آن انتخابات برگزار شد و آقای ضیایی انتخاب شدند. البته ایشان هم به دلیل بازنشستگی بعد از یک سال جدا شدند. آقای داوری را انتخاب کردیم تا برای مدتی سرپرست فدراسیون باشد. این نوسانات مدیریتی خودش از عواملی بود که به نحوی به والیبال ما آسیب زد.
* بعد از تذکر رهبری تصمیم گرفتم به والیبال برگردم
ما هم دنبال این بودیم که فرآیند برگزاری مجمع انتخاباتی فدراسیون را انجام دهیم که دیداری را با حضرت آقا داشتیم. قرار بود از مدال آوران بازی های آسیایی 2018 تجلیل به عمل بیاید. اتفاقا این دیدار همزمان با مسابقات والیبال قهرمانی جهان شده بود و اعضای تیم ملی والیبال در آن دیدار حضور نداشتند. من هم به عنوان معاون وزارت ورزش در آن جلسه حاضر شدم. در انتهای دیدار حضرت آقا اشاره ای به من کردند که حواستان به والیبال هست؟ در واقع به نوعی این پرسش تذکر بود. خود ایشان در ادامه مطرح کردند که والیبال یکی، دو سالی است که نوسان دارد و افت کرده است. این زنگ خطری بود که از سوی شخص اول نظام اعلام شد. این پیام دیگری هم دارد که والیبال از اهمیت ویژه ای برای کشور برخوردار است و هم مردم و هم رهبری روی آن حساس هستند. این اتفاقات که رخ داد، جلسه ای را با آقای سلطانی فر داشتیم که آنجا تصمیم بر این شد که من از وزارت ورزش جدا شدم و به والیبال برگردم. از نظر من هم مهم این بود که کجا می توانیم اثرگذاری بیشتری داشته باشیم.
* تا 15 سال پیش تیم پنجم و ششم آسیا بودیم
امسال یکصدمین سال تولد والیبال در ایران است. از زمانی که مرحوم ورزنده والیبال را به ایران آوردند، تا الان صد سال می گذرد. 85 سال از عمر والیبال گذشته بود که من آمدم و مسئولیت والیبال را گرفتم. در این 85 سال نوسانات زیادی در روند این رشته وجود داشت. خب از 57 سال قبل که ایران به المپیک رفته بود، تا 5 سال قبل دیگر تیم ملی در المپیک حضور نداشت. حتی مقام قهرمانی در آسیا و بازی های آسیایی را هم نداشتیم. همواره علاقه مندان به والیبال کره، چین و ژاپن را کنار می گذاشتند و می گفتند این ها قدرت های برتر آسیا هستند. در سال های 2003 تا 2006 ما به رتبه های پنجم و ششم در آسیا می رسیدیم. تا سال 2009 ما 20 بار با کره بازی کرده بودیم و 19 بار باخته بودیم. در بازی های آسیایی بوسان هم در نبود چین و ژاپن ما در دو مرحله کره خوردیم و باختیم و نایب قهرمان شدیم. این بهترین نتیجه تاریخ والیبال بود. تبدیل کردن آن تیم به تیمی که در 10 سال اخیر 4 بار قهرمان آسیا و 2 بار قهرمان بازی های آسیایی شده، عملکرد فوق العاده ای به حساب می آید. حضور ایران در لیگ جهانی و قهرمانی جهان هم اتفاق ویژه ای بود. زمانی وقتی در قهرمانی جهان شرکت می کردیم تیم هایی مثل مصر یا ونزوئلا را می بردیم و بقیه را می باختیم و انتظاری هم از ایران نبود. ما تا سال 2011 هیچ کدام از تیم های آمریکایی و اروپایی که در سطح اول دنیا هستند را نبرده بودیم. الان که من با شما صحبت می کنم، تقریبا همه این تیم ها را در خانه خودشان و یا در دیگر تورنمنت ها شکست دادیم. تبدیل شدن به یکی از قدرت های برتر جهان اتفاق ویژه ای در این 15 سال بوده است.
* ما می توانستیم آرژانتینِ المپیک باشیم
الان دیگر شرایط متفاوت شده و مردم از والیبال توقع دارند، اما رفتن به جمع قدرت های جهان سخت است و ماندن در آنجا سخت تر است. صربستان قهرمان المپیک 2000 سیدنی شده بود، اما در المپیک توکیو حضور نداشت. پس این نوسانات برای همه تیم های قدرتمند هم وجود دارد. باید بپذیریم که در بین تیم های برتر جهان برد و باخت وجود دارد. همین فرانسه که امسال قهرمان المپیک شد، در رقابت های قهرمانی اروپا حذف شد. من هم گفته بودم که تیم ملی ایران هدفش رفتن روی سکوی المپیک است. خیلی ها می گفتند که نباید این حرف را بزنی و توقع ایجاد کنی، اما من معتقدم بدون آرمان نمی توانیم زندگی کنیم. چرا نتوانیم روی سکوی المپیک برویم؟ بازی اول ما با لهستان بود که اتفاقا آن بازی را بردیم، اما ای کاش نمی بردیم. ما تقریبا المپیک را به کانادا باختیم. وقتی تیم ما لهستان را برد، تصور این بود که کانادا و دیگر تیم ها بردنی تر هستند. دیدیم سیاستی که ما برای رفتن تیممان روی سکو در نظر داشتیم، آرژانتین اجرا کرد. متاسفانه مصدومیت و شرایطی که بر تیم حاکم شد، نتوانستیم نتیجه قابل قبول را ببینیم. انصافا بازیکنان تلاش زیادی را انجام دادند و نباید از حق گذشت. برخی از بازیکنان ما این دوره از المپیک زمان خداحافظی شان از تیم ملی بود و می خواستند با خاطره خوشی تیم ملی را ترک کنند.
* بین بازیکنان تیم ملی 17، 18 سال فاصله سنی بود!
بعد از المپیک، رقابت های قهرمانی آسیا را در پیش داشتیم که ژاپنی ها هدفشان این بود قهرمان شوند و نتایج خودشان در المپیک را جبران کنند. تیم ما هم 7 بازیکن خود را تغییر داد و با یک تیم جوانتر شده به ژاپن رفت. 5، 6 بازیکن این تیم از تیم ما جوانان بودند. با یک کادر ایرانی تیم را بستیم و خدا را شکر در نهایت هم تیم ملی بدون شکست قهرمان شد. البته این را باید بدانیم که برنامه ما این است که برای المپیک بعدی کارکنیم. باید پوست اندازی صورت بگیرد و به جوان ها بیشتر فرصت بدهیم. ما سه دوره لیگ جهانی را درپیش داریم که حداقل 45 بازی سطح بالای بین المللی خواهد بود. این فرصتی برای جوانترهای تیم ملی خواهد بود و همچنین کادرفنی که تغییرات ایجاد کند. در المپیک یک اشکال داشتیم؛ اینکه بین مسن ترین بازیکن و جوانترین بازیکن ما 17، 18 سال فاصله سنی وجود داشت. این میانگین سنی تیم ما را بالای 27 سال برده بود، اما الان میانگین سنی تیم روی 24 سال است.
* از نظر قدی از تیم های بزرگ دنیا عقب هستیم
برخی از دوستان می گویند ظرفیت ایران طوری نیست که جزو 5 تیم برتر دنیا باشد و فعلا در حد همان 10 تیم برتر است. اگر این فرضیه را بپذیریم، باید کاری کنیم که ظرفیت ما بالا برود. در واقع باید بازیکنانی داشته باشیم که برابر تیم های بزرگ جهان با فیزیک بدنی مناسب بایستند و موفق باشند. تیم هایی مثل روسیه، لهستان و ایتالیا از نظر فیزیک بدنی از ایران وضعیت بهتری دارند. مثلا یک بازیکن دریافت کننده لهستان 2.10 متر قدش است و با یک قدرت پرش فوق العاده. از طرف دیگر ما چنین ظرفیتی نداریم. مثلا اگر پاسور قد کوتاهی داشته باشد، در دفاع روی تور ضعف خواهیم داشت. علی رغم شایستگی بالای بازیکنی مثل سعید معروف که کاپیتان تیم ما بود، اما معدل قدرت بدنی و قد و قواره بازیکنان ما با 4، 5 تیم برتر جهان فاصله دارد. این را باید جبران کنیم و به همین خاطر به وکیلی، سرمربی تیم نوجوانان ماموریت دادیم که این ضعف را رفع کند. این برنامه از سال قبل شروع شده و حتی یک سال جلوتر از تیم نوجوانان رفتیم. والیبال نباید قائم به شخص داورزنی باشد. به وکیلی ماموریت دادیم تا سال 2024 پشتوانه خوبی برای والیبال کشور بسازد تا دست سرمربی تیم ملی آن مقطع باز باشد. مثال می زنم بازیکنانی مثل میثم صالحی، صابر کاظمی یا بردیا سعادت را باید به موقع کشف کنیم تا در 20، 21 سالگی باتجربه بالا در تیم ملی بزرگسالان بازی کند. این اتفاق باعث می شود دیگر نگران مصدوم شدن یک بازیکن خاص نباشیم.
* معروف از آمادگی ذهنی به دور بود
یادم می آید حدود سال 2006 بازیکنانی مثل بهنام محمودی، علیرضا نادی، محمد ترکاشوند و امیر حسینی در همه تورنمنت ها شرکت می کردند. این بازیکنان همواره در آستانه مصدومیت بودند چون فشار زیادی روی آن ها بود. این ظرفیت سازی الان در والیبال شکل گرفته و معتقدم ما می توانیم دو تیم ملی قدرتمند داشته باشیم. همین سال آینده در فاصله نزدیک دو تورنمنت مهم بازی های آسیایی و قهرمانی جهان را در پیش داریم که باید از دو تیم استفاده شود. در همین المپیکی که پشت سر گذاشتیم سه دریافت کننده باتجربه ما مثل فیاضی، قائمی و میرزاجانپور به خاطر مصدومیت و نبود آمادگی لازم نتوانستند همراه تیم باشند. حتی سعید معروف به خاطر قراردادی که با تیم چینی داشت، مدت زیادی نتوانست بازی کند و از آمادگی ذهنی به دور بود.
* والیبال برایم در اولویت است، نه پرسپولیس
در چند روز گذشته بحث هایی مطرح شد و پیگیر بودند که به باشگاه پرسپولیس بروید یا در گذشته بحث هایی را دوستان محبت داشتند و برای سمت های دیگر پیشنهاد داده بودند. برای من اولویت والیبال کشور است و هیچ چیز دیگری برای من اهمیت والیبال را ندارد. داریم تلاش می کنیم این حس خوبی که در بین مردم به وجود آمده بود، دوباره احیا شود. یک بخشی از آن در مسابقات قهرمانی آسیا احیا شد، اما هنوز فاصله داریم. باید کاری کنیم مردم از دیدن تیم ملی والیبال احساس غرور کنند.
*قبل از المپیک از انتخاب آلکنو انتقاد نمی کردند
داورزنی در مورد انتقاداتی که از انتخاب آلکنو مطرح بود گفت: این مسائل بعد از المپیک مطرح شد و قبل از آن وجود نداشت. اگر روند تیم ملی ما با آقای کولاکوویچ به کرونا نمی خورد، بعد از انتخابی در چین تا المپیک چیزی حدود 6 ماه فرصت داشت تا در لیگ جهانی و مسابقات تدارکاتی تیمش را آماده کند. شرایط کرونایی باعث شد هم لیگ جهانی کنسل شود و هم المپیک عقب بیافتد. کل مسابقات والیبال به ویژه در آسیا تعطیل شد. بازی های رده سنی اروپا برگزار شد ولی در آسیا تعطیل بود. فرصت آماده سازی در آسیا از تیمی مثل ایران سلب شد. عملا ما از انتخابی المپیک در چین تا لیگ جهانی دو سال بعد هیچ اتفاقی شاهد نبودیم و تیم ملی ما 17-18 ماه در هیچ تورنمنتی شرکت نکرد و طبیعتا نمی توانست هم شرکت کند.
*70 درصد کارشناسان موافق مربی خارجی بودند
بعد از انتخابی المپیک خیلی از کارشناسان که نقد می کنند، عملکرد آقای کولاکوویچ را هم نقد می کردند. قراردادی هم که با آقای کولاکوویچ بسته بودم تا قهرمانی جهان 2018 یعنی از 2017 تا 2018 یک مقطع و 2019 و 2020 یک مقطع دیگر از قرارداد دو بعلاوه دو ما بود. در نهایت در مقطعی که من توفیق این را نداشتم که در فدراسیون باشم، دوستانمان به این جمع بندی رسیده بودند که با کولاکوویچ ادامه دهند. ایشان هم مربی باظرفیتی بود و با او در مسابقات قهرمانان سوم شده بودیم. جلسات متعددی برگزار کردیم در آکادمی ملی المپیک و 50-60 نفر از کارشناسان دعوت شدند تا نظر بدهند که در این مقطع با توجه به شرایط موجود ما از مربی وطنی استفاده کنیم یا خارجی. تقریبا بالای 70 درصد از کارشناسان موافق مربی خارجی بودند و نصف آن 30 درصد هم مردد بودند و نیاز به بررسی بیشتر بود.
*با رزنده هم مذاکره کرده بودیم اما...
شهریور سال گذشته کمیته فنی در فدراسیون تشکیل شد و آنجا مشخص گردید که یک از مربی خارجی استفاده کنیم و دو از بین مربیانی که شرایط حضور در ایران را دارند و با جایی قرارداد ندارند انتخاب کنیم. 5 مربی نام برده شد تا از بین آنها به ترتیب اولویت مذاکره و انتخاب صورت بگیرد. در این جلسه هم 12-13 نفر از کارشناسان خوب ما بودند. تقریبا منهای یک نفر که آقای آلکنو اولویت دوم سوم شان بود بقیه اولویت اول شان با توجه به سوابق و کارنامه موفق، آلکنو بود. الان هم اگر برگردیم عقب، آقای آلکنو را از بین مربیان برتر دنیا انتخاب می کنیم. این طور نیست که انتخاب مان آنجا غلط بود. سوابق آقای آلکنو و حضورش در المپیک و باشگاههای روسی حاکی از این بود که جزو دو سه نفر تاپ جهان است. در آن مقطع با آقای رزنده هم صحبت کرده بودیم که ایشان کتبا به من نامه نوشت که به خاطر گرفتاری هایی که در برزیل دارد نمی تواند از کشور خارج شود. البته رزنده سال بعدش به فرانسه آمد که در المپیک با این تیم حضور داشته باشد. همین آقای رزنده با فرانسه در قهرمانی اروپا حذف شد.
*امکان انجام بازی تدارکاتی قبل از لیگ ملت ها نداشتیم
انتخاب در آن مقطع با توجه به شرایط ما و برنامه ای بود که آلکنو فرستاده بود و به صورت آنلاین برایمان صحبت کرد. دوستان نشسته بودند و همگی به اتفاق نظر امضا کردند که آلکنو بهترین گزینه است. آقای آلکنو را دو سه ماه مانده به پایان سال قطعی کردیم. ایشان از آن مقطع به اتفاق آقای توتولو بازیکنان را زیر نظر گرفتند. برخی از بازیکنان لژیونر بودند و برخی هم در داخل لیگ بازی می کردند. آمار و اطلاعات لیگ هم توسط آنالیزورها گرفته و در اختیار آقای توتولو قرار می گرفت تا ایشان هم به آقای آلکنو برسانند. ما اردوهایمان را شروع و بازیکنان را دعوت کردیم. بعد از یک وقفه 16-17 ماه کار را شروع کردیم و امکان انجام بازی تدارکاتی قبل از لیگ ملت ها نداشتیم.
*دلم برای میلاد عبادی پور سوخت
تصمیم گرفتیم از لیگ ملت ها به عنوان تدارکاتی و مرحله شناخت آقای آلکنو از بازیکنان استفاده شود و نتیجه گیری هدف مان نبود. از 15 بازی، بچه ها 5 بازی را بردند و 10 بازی را واگذار کردند. هضم بعضی از این باخت ها برای مردم سخت بود. اردو ادامه داشت و برای المپیک آماده شدیم. عملکرد در المپیک دور از انتظار بود. بازیکنان شدیدا تحت فشار بودند. واقعا من بعضی وقت ها دلم برای بازیکنان می سوخت که مثلا میلاد چرا باید این همه تحت فشار قرار بگیرد. ما تمام سعی مان را کردیم که هر آن چه که تیم ملی نیاز دارد را تدارک ببینیم. نمی خواستیم از طرف آقای آلکنو کسی را انتخاب کنیم. ما آن چه که در توان داشتیم ارائه کردیم و آقای آلکنو باید از بین بازیکنان انتخاب می کرد. فرصت برای بازیکنان فراهم شد. خیلی ها آمدند مثل فیاضی که با وجود مصدومیت به سختی تلاش کرد یا مجتبی میرزاجانپور و در مقطعی هم فرهاد قائمی به عنوان دریافت کننده در تیم ملی حضور یافت.
*فدراسیون فرهاد قائمی را به آلکنو تحمیل نکرد
آقای توتولو هم آنالیز میکرد، هم زبان انگلیسیاش بود و هم خیلی از برنامههای تمرینی و مسائلی که تیم در شرایط بازیکنان داشت آقای توتولو تنظیم میکرد. رابطی بین تیم و آقای آلکنو بودند. پیام صوتی ایشان وجود دارد، که در جلسهای این پیام گذاشته شد و سوء تفاهمی که برای فرهاد به وجود آمده بود در آن جلسه تقریبا بر جلسه اردو اسم او خط بخورد؛ چون بلافاصله اقدامات خودمان را اگر شرایط آمادگی خوبی فراهم میشد برای اعزام به توکیو انجام میدادیم و اسم میرفت و کمیته المپیک کشور با هماهنگی ژاپن میتوانستند برای او آیدی صادر کنند؛ واکسنش را هم زدیم و این کارها انجام دادیم اما در دومین جلسهاش که جلسه تمرینی بعدازظهر بود آقای الکنو اعلام کرد فرصت نداریم در این هفت یا هشت جلسهای که باقی مانده بتوانیم شرایط را برای آماده سازی بهتر او فراهم کنیم.
*فرهاد قائمی را مثل پسر خودم می دانم
در مورد بخشیده شدن محرومیت فرهاد قائمی بهتر است از این مسئله بگذریم. من از زمانی که فرهاد را به اردوی 2007 نوجوانان دعوت کردیم تا الان مثل پسر خودم میدانم. پسری بسیار زحمت کش و با انرژی مثبت و بسیار خوب است. جا دارد از فرصت استفاده کنم و به او فوت پدرش را تسلیت بگویم. همهی بازیکنانی که برای تیم ملی زحمت کشیدند برای ما عزیز هستند. طبیعی است گاهی اوقات بعضی از حرفهایی که زده میشود احساسی است و باید تلاش کنیم آرامش را به تیم و بازیکن برگردانیم.
*ناهماهنگی در مورد قائمی شاید بین آلکنو و تولولو بوده باشد
داورزنی در واکنش به ادعای آلکنو که گفته بود من در روسیه و از طریق رسانه های این کشور متوجه دعوت شدن قائمی به تیم ملی ایران شدم گفت: شاید این ناهماهنگی بین آقای توتولو و ایشان بوده باشد. چون بحث مان این بود که بعد از برگشت تیم از لیگ ملت ها چند روز استراحت کنیم و دوباره اردو شروع شود. اینجا صحبت بر این شد که با توجه به اینکه نقاط ضعفی که در لیگ ملت ها داشتیم، دریافت تیم یکی از ضعف های ماست. المپیک هم 12 نفره است و باید در این بازی ها بازیکن دو پسته ای داشته باشی که بتوانند یک جایی نقش لیبرو بازی کند یا یک جایی بلند زن بازی کند و پشت خط باشد. به دنبال داشتن چنین بازیکنی بودیم و با صحبت هایی که شد، بعضی از مربیان ما گفتند که اگر فرهاد بیاید در این مقطع خوب است. همین پیام به آقای توتولو منعکس شد.
*آلکنو گفت که قائمی به آمادگی مورد نظر من نمی رسد
مدارک این موجود است و نمی دانم آقای آلکنو بر چه اساسی آن صحبت را کرده است. آقای توتولو در وویسی که از واتس آپ برای آقای خوش خبر فرستاده بودند، 2+17 را دعوت کرده بودند. 17 نفری که بودند به علاوه میرزاجانپور و قائمی. بعضی از دوستان گله می کردند که فرصت کم بود از طرفی سرمربی تیم می گفت که ما 7-8 جلسه بیشتر فرصت داریم و با وضعیتی که دیدم نمی تواند به آمادگی مورد نظر من برسد. آن چیزی که برای ما مهم بود هر آن چه در توان مان است بگذاریم تا ضعف تیم رفع شود.
*حاشیه قبل از اعزام روحیه آلکنو را به هم ریخت
ما در اواخر لیگ جهانی دیدیم که آقای آلکنو در عرض 2 روز 2-3 بازیکن را هی عوض می کرد و مردد بود بین بعضی از بازیکنان. اگر دقت کرده باشید مثلا امیرحسین اسفندیار تا یکی دو روز به پایان لیگ ملت ها جزو 12 تای ما برای المپیک بود. باز همه چیز نظر کادر فنی بود. ما در تمام مقاطعی که کار کردیم نظر مربی بالاتر از همه چیز است. دوستان کارشناس نظراتی داشتند که اگر این خط نمی خورد یا این می آمد هم جای خود. این ها به نتیجه نگرفتن برمی گردد ولی واقعیت این است که این دوران کرونایی ما را از شرایط آمادگی خوب بازیکنان مان دور کرد. عملکرد تیم هم چیزی نبود که ما پیش بینی کرده بودیم. این فراز و نشیب در تیم زیاد بود و نتیجه خوب حاصل نشد. حاشیه قبل از اعزام هم شرایط روحی روانی تیم به ویژه سرمربی را به هم زد. فدراسیون تلاش کرد که شرایط را عادی کند ولی روی عملکرد و رفتار ایشان تاثیر منفی ایجاد شده بود.
*نسل جدید جایگزین بزرگان والیبال می شوند
فرهاد جزو بازیکنان خوبی است که در لیگ بازی میکند و برای او آرزوی سلامتی داریم. او به دفعات دل مردم را شاد کرده است. تیپ و ژست سرویس زدنش یک عکس در فدراسیون جهانی والیبال شده است و در تیزرها است. به همین دلیل فرهاد برای ما عزیز است. تک تک بچههایی که در پانزده سال گذشته برای تیم ملی ما زحمت کشیدند. آمدند و در مقاطعی زحمت کشیدند و این مسیر را مثل دو امدادی به نفرات بعد کمک کردند. کسانی مثل حمزه زرینی، عادل غلامی، نظری افشار، مجتبی میرزا جان پور و مهدی مهدوی بچههایی بودند که در مقاطع مختلف به تیم ما کمک کردند و اثر گذاری خود را برای تیم ملی داشتند و الان نسل جدیدی که آمده و بازیکنان جوان ما جایگزین بزرگان والیبال ما میشوند.
بازیکنان بسیار خوبی بودند که همچنان یادشان و نامشان در ذهن مردم است. سعید معروف، محمد موسوی و امیر غفور بچههایی بودند که برای تیم ملی ما زحمت کشیدند و کماکان افتخارات والیبال برای آنها ثبت شده است و در تاریخ خواهد ماند.
*می توانستیم در جوانان جهان روی سکو برویم
ما در رده جوانان میتوانستیم جزو چهار تیم جهان باشیم و حتی میتوانستیم سکوی جهانی داشته باشیم. اتفافاتی افتاد؛ یکی از آنها این بود که مسابقات قهرمانی اروپا در رده جوانان برگزار شد و در آسیا برگزار نشد و تیمهایی که از اروپا به مسابقات آمده بودند مثل بلژیک، لهستان و امثال آنها، قهرمانی اروپا را پشت سر گذاشته بودند. بازیکنان رده جوانان اروپا قهرمانی اروپا را پشت سر گذاشتند انتخاب شدند و به قهرمانی جهان آمدند اما بازیکنان ما از قهرمانی نوجوانان جهان که دو سال پیش برگزار شده بود مستقیما بعد از دوسال به قهرمانی جوانان جهان آمدند بدون اینکه با هم کار کرده باشند، بازی تدارکاتی داشته باشند و یا در شرایط مسابقات در سطح جهانی قرار گرفته باشند و بازیکنی که فقط تجربه آسیایی را دارد و آن مسابقات آسیایی هم انجام نشد میتوان گفت که تمام این بازیکنان میدان جهانی، اولین میدان آنان در این سطح بود و هیچ بازی تدارکاتی هم امکان برگزاری آن فراهم نشد. از طرفی دیگر ما چند بازیکن مشترک داشتیم و این بازیکنان هم در رده بزرگسالان با آقای عطایی و هم در رده جوانان باید بازی میکردند.
*همیشه سر این مسئله کش و قوس داشتیم
ما در این موضوع همواره در هفت یا هشت سال گذشته کش و قوس داشتیم و اگر دو مربی با این دو تیم کار میکرد امکان اینکه این سه بازیکن را در اختیار تیم ملی بزرگسالان بگذارد نبود و میگفت خودم میخواهم با این بازیکنان کار کنم و به مسابقات بروم و آن طرف دیگر هم میگفت اگر این بازیکنان نباشند من نمیتوانم نتیجه بگیرم. مثلا مهدی جلوه و یا توخته این بازیکنان کلیدی هستند و اگر نباشند من نمیتوانم نتیجه بگیرم. در نهایت جلسه کمیته فنی در اینباره تصمیم گرفت که از دو کادر استفاده کنیم و یا نه تمرینات مشترک داشته باشند و تیم به قهرمانی آسیا برود و از آنجا آن سه بازیکن و کادر فنی دونفر آقای عطایی، طلوع کیان و خوریانی به تیم اضافه شوند و به مسابقات بروند.
*با دوازده روز تاخیر یک بردیای نا آماده تحویل گرفتیم!
آن چیزی که به تیم لطمه زد اتفاقی بود که برای بردیا سعادت افتاد. بعد از لیگ ملتها ایجنت بردیا سعادت توافقی را با یک تیم کرهای کرده بود. اول که اجازهای نگرفته بود اما بعد کارشان به جایی رسید که میخواست پرواز کند آمدند و گفتند او باید برود و ده تا پانزده روز با باشگاه کار کند و تست بدهد و برگردد. آقای عطایی موافقت کردند این بازیکن به کره برود اما مشروط به اینکه اول شهریور ماه تهران باشد تا بتواند بیست تا بیست و پنج روزی را با تیم ملی کار کند و بعد با تیم به ایتالیا برود و در مسابقات قهرمانی جهان شرکت کند. حتی در این مقطع بحث شد که آیا او در ترکیب باشد یا نه که نهایتا قرار بر این شد که فقط در ترکیب جوانان قرار بگیرد. مکاتبات این موضوع و ایمیلهایی که رد و بدل شده موجود است. در قصه صدور ویزا برای ایشان تا در ژاپن به تیم ملحق شود یک بحث بود، صدور ویزا برای ایتالیا یک بحث بود، باشگاهش قول داده بود که ایشان شرایطش آماده است که به تیم ملی جوانان ملحق شود و یکباره متوجه شدیم مصدومیتی دارد و باید استراحت کند.
*شرایط بردیا به تیم ما لطمه زد
شما زمانی که یک بازیکن اصلی و تمام کننده دچار این مشکل میشود زمانی که قرار بر این بود در نهایت و در آخرین مکاتبات و ایمیلهایی که رد و بدل شده بود در تاریخ یازدهم سپتامبر باید به تیم ملی ملحق میشد. نمیخواهم این مسئله را واکاوی کنم که ایجنت یا باشگاه مقصر بوده است اما نتیجه این بود که بازیکن به جای اینکه یازدهم سپتامبر به تیم ملحق شود بیست و سوم سپتامبر به تیم ملحق شد یعنی روزی که ما اولین بازی که با بلژیک بود ایشان بعد از بازی به ایتالیا رسید و زمانی که رسید آقای عطایی و کادر فنی متوجه شدند که چند وقتی است تمرین نکرده است و تا بردیا به شرایط نرمال خودش برگردد تا بتواند عملکرد قابل قبول تری در تیم داشته باشد و رفته رفته در روزهای پایانی مسابقات بردیا داشت یک بردیای پنجاه درصدی میشد اما در ابتدا آن شرایط آمادگی را نداشت ولی زحمتش را کشید و انصافا شرایط بردیا به تیم ما لطمه زد و نداشتن بازی تدارکاتی، تعطیلی مسابقات جوانان آسیا و کیس بردیا سه عامل مهم برای نتیجه تیم ما بود که البته تیم ملی جوانان ما بعد از آن دوبازی که پنج گیمه که واگذار کردند همه بازی را بردند و حقشان بود به مرحله بعد صعود کنند و حتی به چهار تیم بروند اما این اتفاق نیفتاد ولی خوشبختانه از داخل آن تیم دو یا سه بازیکن خوب غیر از جلوه، توخته و بردیا دو یا سه بازیکن خوب دیگر هم شناخته شدند که میتوانند در آینده به تیم ملی ما خدمت کنند.
*اولویت ما سلامتی صابر کاظمی بود
صابر کاظمی پدیدهی لیگ سال گذشته ما بود. با تیم سیرجان قهرمان لیگ شده بود و تیم سیرجان به عنوان نماینده ایران باید به قهرمانی باشگاه آسیا میرفت و چارهای نبود زمانی که یک باشگاه روی یک بازیکن سرمایه گذاری میکند و قرارداد میبندد و پولی به او میدهد و میخواهد با آن بازیکن نتیجه بگیرد. ما به نظر پزشک تیم منوط کردیم. صابر در بازیهای آسیایی، لیگ جهانی و المپیک عملکرد قابل قبولی داشت حتی در بازی آسیایی MVP مسابقات شد و درباشگاهها هم همین اتفاق برایش افتاد. بعد که از بازیهای آسیایی برگشت، مقداری مچ پایش یک مصدومیتی از قبل داشت که تشدید شده بود. من با دکتر تیم آقای فرهادی مطرح کردم و گفتم بررسی کن اگر واقعا برای این بازیکن در مسابقات باشگاههای آسیایی مشکل جدی وجود دارد و نمیتواند شرکت کند اعلام کنید.
باشگاه سیرجان روی این بازیکن حساب کرده بود که میتواند با او در مسابقات حضور داشته باشد و بازیکن کلیدیاش بود. آقای فرهادی بعد از معاینه چون خودشان هم همراه تیم در ژاپن حضور داشت، ایشان را معاینه کرده بود و چند جلسه فیزیوتراپی به او تجویز کرده بود و گفته بود که میتوانی به تیم برسی و تیم را همراهی کنی. البته انصافا برای ما الویت سلامتی بازیکن بود و به همین دلیل به نظر پزشک منوط کردیم.
علی رغم اینکه دوستان ما در باشگاه سیرجان پیگیری کردند باز هم من به سرمربی محترم تیم آقای رضایی و مدیر عامل تیم گفتم که اجازه بدهید پزشک تیم تشخیص دهد که او میتواند تیم را همراهی کند یا خیر؛ چون سلامتی صابر برای ما خیلی مهم است و امیدواریم خداوند به این جوان سلامتی دهد و مراقب خودش باشد چون ایشان یکی از پدیدههای حال حاضر والیبال دنیا خواهد بود و تا حالا بازیکنی در این پست کمتر سراغ داشتیم که با این ویژگیها وجود داشته باشد که سرویسهایی فوق العاده باهوش و از هوش و ذهنش به خوبی استفاده میکند و والیبال را به مفهوم واقعی خوب بازی میکند. برایش آرزوی سلامتی داریم، ایشان سرمایه ملی ماست و انشاالله در آینده از او بیشتر خواهیم شنید.
*باید ببینیم در 2024 شرایط موسوی و غفور چطور است
ببینید میدان المپیک و میدان جهانی محل شایستهترین ها است. میدان المپیک برای کسب تجربه نیست. طبیعتا کادر فنی زمانی که بخواهد بازیکن ها را برای این رویداد انتخاب کند، تمام شرایط را در نظر می گیرد. این برمی گردد به شرایط بازیکنان در آن زمان. باید ببینیم در 2024 شرایط بازیکنان چطور است و اگر شرایط آمادگی بدنی و ذهنی را داشته باشند، قطعا دعوت خواهند شد. اما اینکه این فرصت الان در لیگ جهانی، بازی های آسیایی و بازی های جهانی به بازیکنان جوان تر داده شود، در اولویت است.
*الان بهتر است فرصت را به جوانان بدهیم
بالاخره محمد موسوی از 2005 تا اکنون در حال خدمت به تیم های مختلف ملی ما دارد. افتخار مقام سومی جوانان جهان را در مغرب دارد و در جزو پدیده های والیبال ما بوده است. همیشه جزو بهترین دفاع های وسط در فدراسیون فوتبال بوده است. جزو چهره هایی است که در فدراسیون جهانی هم شناخته شده است و حتی در گزارشی که 2019 منتشر شد، عکس ابتدایی این گزارش عکس سیدمحمد موسوی با آن تعصب و انگیزه خاصش است. چه موسوی، چه امیر غفور و چه سایر بازیکنان، برمی گردد به زمان انتخاب بازیکنان. کادر فنی ما در آن مقطع بررسی خواهد کرد. در خیلی از کشورها هم همینطور است. مثلا روسیه و امریکا در زمان های المپیک سراغ یکی دو بازیکن باتجربه می روند و بازیکنی را می آورند که در رویدادهای حساس به تیم ملی کمک کنند. این ها همه به شرایط بازیکن در آن زمان برمی گردد. الان بهتر است فرصت به جوانان داده شود تا میدان قهرمانی جهان را تجربه کنند. این فرصت را اگر بازیکنی مثل مهدی جلوه داشته باشد، بازی به بازی پخته تر می شود.
*علی اصغر مجرد خیلی برای ما ارزش دارد
ما متاسفانه امسال با مصدومیت اصغر مجرد هم روبرو شدیم. این بازیکن برای ما خیلی ارزش دارد. از باشگاهش هم تشکر می کنیم که به تعهداتش عمل کرد و شرایط بازیکن را زیر نظر دارد. شاید این بازیکن حتی نتواند در این فصل برای تیمش بازی کند. از بازیکنان خوب ماست و امیدواریم با شرایط کاملا خوب به تیم ملی برگردد.
* مجبور شدیم به خاطر موسوی با مدیرعامل کارخانه سایپا وارد مذاکره شویم
آن مقطعی که آقای موسوی از باشگاه سایپا رفت، مذاکرات مختلفی را با اقای کارخانه داشت. شش هفته برای سایپا بازی کرده بود و بعد درگیر کرونا شده بود. در همین مقطع درخواست کرده بود اگر سایپا اجازه بدهد، به باشگاه ایتالیا برود. آقای کارخانه و باشگاه سایپا هم ضمنی موافقت کرده بود. رقمی را دریافت کرده بود و بحثی بود که این رقم را برگرداند و یک عددی مازاد بر آن به عنوان مبلغ ترانسفر به باشگاه بپردازد.
من یک روز متوجه این شدم که موسوی به ایتالیا رفته و باشگاه او ایمیل زده بود که اگر مدارک تا ساعت 12 آپگرید نشود، دیگر نمی توانم از موسوی استفاده کنیم. ما دو گزینه داشتیم. یکی اینکه امضا نکنیم و بگوییم به تهران برگرد و از مدیریت باشگاه سایپا تاییدیه بگیرد و بعد به ایتالیا برود که عملا دیگر فرصت حضور در ایتالیا را از دست می داد. ضمن اینکه اگر به تهران هم برمی گشت دیگر بازیکن سایپا نبود و این باشگاه باید یک عدد کلان را پرداخت می کرد و این بازیکن را نگه می داشت. می توانستیم بگوییم تایید می کنیم، اما پول را برگردان و باشگاهت را راضی کن. نمی خواستیم نه به موسوی آسیب برسد نه به منافع باشگاه سایپا. در آن مقطع گفتیم اجازه بدهید به موسوی بگوییم پول را برگردان و رضایت بدهید. الحق که آقای سراجی هم در آن مقطع همکاری کردند و موسوی هم عددی را به باشگاه سایپا پرداخت کرد.
اختلاف نظر برمی گشت به عددی که بین باشگاه و موسوی توافق شده بود و این به صورت شفاهی بود. ما به باشگاه سایپا گفتیم، صبر کنید تا برگردد و بعد باید بیاید از شما رضایت بگیرد. بعد هم که مسابقات مختلف را برگزار کرد و به فنرباغچه رفت. ما به باشگاه فنرباغچه گفتیم که این بازیکن با باشگاه قبلی اش مورد دارد. از سوی دیگر موسوی می گفت من 6 هفته در لیگ برای سایپا بازی کرده ام کرونا گرفته ام؛ گفت اگر می شود این مبلغ را پرداخت نکنم. از طرفی باشگاه سایپا هم پیگیر این موضوع بود. ما هم کمیته انضباطی را تشکیل دادیم. درنهایت آقای موسوی از ما درخواستی کرد که با توجه به سوابق این بازیکن، از باشگاه سایپا درخواست کنیم مبلغ ترانسفر را از او نگیرند. این موضوع از طریق آقای کارخانه به عنوان نماینده فدراسیون منتقل شد به آقای سلیمانی مدیریت محترم گروه صنعتی سایپا و ایشان هم محبت کردند به پاس خدمات آقای موسوی گفتند مانعی ندارد. این موضوع باعث ناراحتی مدیریت سایپا آقای سراجی شد که چرا این بحث به آقای سلیمانی منتقل شده است. ما هم بحث مان این بود که از طریق باشگاه سایپا اقدام کرده بودیم ولی نتیجه ای نگرفته بودیم و باید به مقام مافوق مراجعه می کردیم.
البته اصلا دوست نداریم در روابط باشگاه و بازیکن دخالت کنیم ولی آقای موسوی جزو مفاخر والیبال کشور است و فدراسیون احساس کرد در مورد این بازیکن وارد عمل شود و درخواست کردیم که شرایط بازی این بازیکن را در فنرباغچه فراهم کنیم.
*یک مربی خوب خارجی برای بانوان میآوریم
ما تلاشمان این است که در رده های سنی و همینطور بانوان کارهای مناسبی انجام دهیم. تلاشمان این است که مربی خوبی برای بانوان بیاوریم. در بخش ساحلی هم همینطور. والیبال روی برف را هم شروع کرده ایم و امیدواریم شرایطی ایجاد کنیم که حداقل شرایط را برای والیبال روی برف فراهم کنیم. امیدواریم با توجه به علاقمندی مردم. به جرات می توانم بگویم در خانواده ها و در بعد آماری که مراجع رسمی در دنیا اعلام می کنند، والیبال جزو رشته های خانوادگی است و سال گذشته در فضای مجازی حرف اول را زد. اینکه بازیکنان را در فضای مجازی دنبال کنند و اخبار را دنبال کنند و .... حالا فوتبال به کنار.
*والیبالیست ها هم اخبار فوتبال را دنبال میکنند
حتی والیبالیست ها هم اخبار فوتبال ملی را دنبال می کنند ولی در میان خانواده ها والیبال به عنوان یک ورزش دوست داشتنی وجود دارد. این را باید حفظ کنیم و ارتقا بدهیم تا افتخار آفرینی اش را تکرار کند. ما هم باید فعال تر بشویم و قوی تر کار کنیم و استانداردهای قوی تری را در انتخاب هایمان را رعایت کنیم و البته پشتوانه سازی کنیم که دست کادر فنی برای انتخاب در پست های مختلف باز باشد. از شما هم ممنونیم. امیدوارم ما و شما (مجموع رسانه ها) بتوانیم این شور و هیجان را ایجاد کنیم. امیدوارم بتوانیم با استفاده رسانه ها این حس را در خانواده ها ایجاد کنیم که مردم به رادیو زنگ بزنند و بگویند که پدر و مادر مسنشان ساعت 5 صبح بیدار می شوند و والیبال تماشا می کنند. این فقط مخصوص به یک قشر نیست که فقط علاقه یک رشته دارند. ضمن احترام به کشتی و فوتبال، والیبال تبدیل به یک رشته عمومی شده است.