سید مهرداد هاشمی عضو هیئت مدیره پرسپولیس در گفتوگویی طولانی و جنجالی به اتهامات مدیرعامل پیشین این باشگاه پاسخ داد.
هاشمی با سابقه مدیریت در سایپا و قهرمانی با تیمی که علی دایی را بعنوان سرمربی بالای سر خود داشت بعد از تغییرات در این باشگاه در دوره مدیریت بذرپاش در سایپا مدتها دور از فوتبال بود اما در پایان یک دوره مدیریت ورزشی از سوی معاون وزیر ورزش به بازگشت در فوتبال تشویق شد.
او که در ابتدا یک عضو ساکت وکم حاشیه هیئت مدیره بود حالا و در پایان جدایی محمدحسن انصاریفرد تبدیل به مهمترین عضو گروه منتقد مدیرعامل پیشین شده .
او در این مصاحبه به سئوالات و ابهامات پاسخ داد درحالیکه پرسپولیس در عجیبترین وضعیت مالی و مدیریتی خود قرارگرفته و باید دید سرنوشت هاشمی در اداره پرسپولیس به کجا خواهد انجامید.
این گفت وگوی مفصل را بخوانید:
*دور از فوتبال؛ به مدیران مشاوره می دهم
در دهه هشتاد بعد از حدود هفت سال در جایگاه مدیریت هولدینگ سایپا، از طرف آقای قلعه بانی مسوولیت مدیرعاملی یکی از شرکتهای گروه را برعهده بگیرم که بعد از کمی مشورت مدیرعاملی موسسه سایپا را با برخی شروط برعهده گرفتم. آقای قلعه بانی به من اعتماد کردند و با قبول پیش شرط ها این مسوولیت را برعهده من قرار دادند. ما کار را در یکی از طبقات زیرگروه سایپا به عنوان دفتر باشگاه شروع کردیم که تمام دارایی باشگاه بود و چند تیم هم در آن فعالیت می کرد. در ابتدا خیلی معضل داشتیم و از جمله 380 میلیون زیان انباشته از سالیان قبل باشگاه را تحویل گرفتم اما وقتی باشگاه را تحویل دادم، شاید خیلی ها به دوران قهرمانی با این تیم از آن دوران یاد کنند اما به نظرم مهمترین دستاوردم شکل دهی یک باشگاه واقعی بود. اگر اکنون بخواهند باشگاهی از ایران را به عنوان یک نمونه حرفه ای به نمایندگان آسیا نشان دهند، قطعا سایپا یکی از آنها خواهد بود. باشگاهی با ساز و کار مالی، اداری، ساختاری شفاف و این یکی از افتخارات دوران مدیریت بنده بوده است. بعد از آخرین سمت اجرایی در ورزش به عنوان مدیرعامل، بعد از آن کار اجرایی را سه طلاقه کردم به هزار دلیل و رفتم به سراغ کار آزاد. فضای مشاوره و کار پروژه ای در دورههای مدیریتی.
*داورزنی حکم من را زد
از سال 80 والیبال را به عنوان یکی از رشتههای ورزشی به باشگاه اضافه کردیم و رابطهمان با آقای داورزنی نیز همان زمان شکل گرفت. ایشان یک روز مرا صدا کردند و فکر کردم لابد درباره والیبال با بنده کاری دارند. البته در این زمان ایشان در والیبال سمتی نداشتند و معاون وزیر بودند اما در ذهن من همان سوژه والیبالی بود و فکر کردم به خاطر کاری در این حوزه بنده را کار دارند. پرسیدند الان مشغول چه کاری هستی که توضیح دادم و گفتم یک گوشهای نان و ماستمان را میخوریم و سرمان به کار خودمان است. آقای داورزنی گفت نباید در سایه باشی و باید در آفتاب باشی و به کمکت نیاز داریم. از آنجا درباره پرسپولیس حرف به میان آمد و در نهایت در اسفند سال گذشته به من زنگ زدند که به عنوان عضو هیات مدیره شما را در نظر گرفتهایم. البته صحبت ایشان درباره پرسپولیس داستانهای دیگری هم داشت که بنده میگذرم و الان فرصت بحث درباره آن نیست و به توافق نهایی نرسیدیم.
*برای پاسخ به توپخانه مجازی آمدم
من باوری داشتم و دارم که در باشگاه باید یک نفر حرف بزند، یا مدیرعامل یا سخنگو. در سایپا هم به این شکل بود و سخنگو حرف میزد و الانم در باشگاه پرسپولیس همین نظر را دارم. اگر الان اینجا هستم، اگر آن برنامه یک و نیم بامداد نبود و اسم مرا به شکل ناجوانمردانهای آوردند و نسبت هایی به ما دادند توسط توپخانه مجازی شان. البته من آن جوانانی که در توپخانه مجازی علیه بنده گفتند و نوشتن را مثل خواهر و برادر و فرزند خودم می دانم و همه را حلال می کنم اما آنهایی که فرمان آتش دادند را حلال نمی کنم و باید جواب بدهند. اگر آن فضاسازی نبود من هنوز سکوت می کردم و دوست ندارم مصاحبه کنم.
*نخواستم مدیرعامل پرسپولیس بشوم
بگذارید با صراحت بگویم از یک سال قبل از اینکه آقای انصاریفرد به عنوان مدیرعامل مطرح شوند؛ اما برای اینکه چگونه مدیرعاملی باشیم و اثرگذارتر باشیم در شروط همکاری مان مسائلی بود که به سرانجام نرسید. من از حسن نظر آنها تشکر می کنم اما نشد. آنجا که داورزنی هم زنگ زد خواهش کردم که فعلا شرایط مناسبی با توجه به سیل در شمال نیست و بگذارید بعد از بازگشت و درباره انتظارات صحبت کنیم و ببینیم چه انتظاری از من دارید. ایشان گفتند مجمع تصمیم می گیرد و هر روز که نمی تواند تشکیل جلسه بدهد و البته پیامکی هم دادند که مطمئن هستم انتظارات وزارتخانه از توانایی شما کمتر است. در نهایت حکم هیات مدیره بنده امضا شد. من هیچ لابی و به در و دیوار نزدم که مرا مدیرعامل بگذارید یا در لیست کاندیداهای این پست بگذارید.
*از امضای حکم انصاریفرد پشیمانم
در آن مقطع چند کاندیدا برای مدیرعاملی بودند. پرسپولیس اینقدر بزرگ بود که پیدا کردن یک گزینه کار ساده ای نیست. از خود من هم پرسیدند که آیا کسی را می شناسی برای این پست که من قبول نکردم و گفتم برای این جایگاه می ترسم کسی را معرفی کنم و در نهایت رسیدند به انصاریفرد به عنوان خیرالموجودین. من البته باید اینجا یک اعترافی کنم به عنوان یکی از نفراتی که با امضای خودم ایشان را به عنوان مدیرعامل پرسپولیس پذیرفتم باید پرس و جوی بیشتری می کردم و اگر بابت این انتخاب من کوتاهی کردم و به یکی از اعضای هیات مدیره و حرفش اعتماد کردم عذر میخواهم.
*ریو را گرفت و نمی داد!
یک بار آقای انصاریفرد را زمانی که من مدیرعامل سایپا بودم و ایشان در مدیریت پرسپولیس به خاطر دارم. من متولی برندینگ سایپا بودم و آن موقع کمپینی در رابطه با خرید ریو شکل گرفته بود و ما این ماشین را به بازار می دادیم. بازی خداحافظی آقای عابدزاده بود و ما برای بحث برندینگ از پرسپولیس خواهش کردیم در این بازی دو دستگاه ریو در دو سمت زمین قرار دهیم. دو دستگاه خودروی ریوی بدون پلاک در اختیار آنها قرار دادیم و برای مبلغ تبلیغات چک و چانه زدیم و به یک عدد رسیدیم. بازی که تمام شد و خیلی هم بازی خاطره انگیزی بود به خاطر دارم که چند ماه طول کشید که ماشین ها را برگردانند. من چندین بار زنگ زدم که آقای انصاریفرد این ماشین را به صورت امانی به شما دادیم برای تبلیغ و پول آن را هم دادیم و الان که بازی تمام شده آن را برگردان. گفتند نه این مال ماست و برنمیگردانند! فکر کردم اول شوخی می کنند ولی دیدم خیلی جدی است و چند ماه به ما نمی دادند و من به آن عضو هیات مدیره گفتم که ایشان را تنها با این خاطره می شناسم. ایشان (عضو دیگر هیات مدیره) گفتند انصاریفرد پسر خوبی است و در رشته اقتصاد درس خوانده و من هم البته چندین بار که پیش از این در تلویزیون او را دیده بودم، چقدر آرام و متواضع و خوش رو صحبت می کرد و در نهایت اعتماد کردم به حرف دوست مان در هیات مدیره اما اگر امروز برگردم به آن روز آن امضا را نمی کنم.
*اختیار تامی که انصاریفرد میخواست
کار من این است که به رهبران مدیریت مشاوره بدهم. البته مدیریت را با پوست و گوشتم درک کردم و 23 سال مدیر بودم و از یک جایی سه طلاقه کردم و گفتم برای رهبر تربیت کنم. اولین جلسه ای که ایشان را دیدم بعد از تبریک و خیرمقدم به او گفتم که خواهش دارم اولین و بدیهی ترین و ابتدایی ترین کاری که مدیرعامل در زمان ورود به شرکت باید انجام دهد، از شما خواهش می کنم به عنوان برادر کوچکتر پیشنهادات خود را برای اختیارات و ساختار به ما بگویید. اساسنامه را مطالعه کنید. من مدیرعامل، و رییس هولدینگ بودم و کمی در شرکت داری تجربه بدی ندارم. شما در زمین و فوتبال مسلط و اسطوره ای اما ما هم 23 سال کار اجرایی کردیم و لطفا پیشنهادات و اختیارات خود را در جلسه بیاور تا ببینیم چه باید کنیم. فکر کنید این پیشنهاد که در اولین جلسه مدیرعاملی ایشان انجام شد و تا زمانی که این اختیارات تفهیم نشود هیچ مدیرعاملی نمی تواند هیچ قدمی بردارد و نه ایشان که هر مدیرعامل و در هر شرکتی و این یک قانون است. شاید ریشه اولین اختلاف از اینجا شروع شد که دو جلسه بعد یک نامه آوردند که در چند بند آن به چالش رسیدیم. دو سه بندی که ما درباره آن صحبت کردیم یکی از آنها بند مربوط به عقد هرگونه قرارداد است. بند چهارم آن پیشنهاد این بود: عقد هر نوع قرارداد و تغییر و تبدیل و فسخ و اقاله آن با نظر مدیرعامل بود که من آن را تغییر دادم. یعنی شما قرارداد ببندی و بعد خودت هر وقت خواستی فسخ کنی. این بند از بندهایی است که به هر مدیرعاملی بدهید مفسده برانگیز است. نهادهای بازرسی می تواند ما را محاکمه کنند که چرا این را دادید و ما نوشتیم که با نظر هیات مدیره و در هیات مدیره بررسی شود. وقتی بخواهی یک قرارداد چند میلیاردی ببندی و بعد خودت بخواهی آن را فسخ کنی مشخص است که هیچ هیات مدیره ای قبول نخواهد کرد و حتی اگر من هاشمی هم مدیرعامل شدم هیچ هیات مدیره ای نباید آن را بپذیرد.
انصاریفرد باید شرط میگذاشت
شروط را باید در روز اول با رییس مجمع مطرح کنید. شما با کسی که با شما مذاکره می کند صاحب رای است و صاحب اختیار است و با کسی که مذاکره می کنید می گویید که من مدیرعامل می شوم در صورتی که اعضای هیات مدیره را خودم معرفی کنم یا فلانی نباشد. من اختیار تام می خواهم درباره نفراتی که باید افراد کنار خودم را انتخاب کنم. بله، این کار می شد انجام شود اما نه در هیات مدیره و بالاتر از هیات مدیره باید تصمیم می گرفت. اگر در هفته اول در خصوص اختیارات صریح می گفتی که باید در تمام امور خودم تصمیم بگیرم بحث می شد. شما همان موقع سه حکم معاونت زدید که غیرقانونی بود. شما باید نامه می زدید که من می خواهم ساختار را تغییر دهم و این معاونان را انتخاب کنم و بعد از مصوب این احکام را اعلام می کردی و نفرات را معرفی می کردی. ما به عنوان عضو هیات مدیره باید از رسانه متوجه انتخاب یک عضو در باشگاه شویم یا اینکه بازیکنی بیاید و برود را متوجه شویم. موضوع اختیارات یکی از چالش های ما در مدیریت باشگاه بود. موضوع را عمدا باز گذاشتند تا بعد یک توجیه جالب داشته باشند. باشگاه که نمی تواند کارش روی هوا باشد و من باید جواب هوادار را بدهم. من برای اینکه امورات جاری بگذرد یک نفر را آوردم و یک حکمی زدم و این مساله را مسکوت گذاشتم تا زمان رفتنم. بعد از شش ماه حضور نه ساختار را مشخص کردند نه اختیارات را.
خانم ایکس چارت را نوشته بود و در جلسات نمیآمد
شما جای من، 10 بار درباره شیوه ارائه توضیح دادم اما ایشان هر 10 بار همین ساختار بدون توضیح را در هیات مدیره آوردند و هیچ توضیحی درباره آن نمیدهد. مگر فکر می کنید در مجلس لایحه بودجه را می آورند و می روند و هیچ توضیحی نباید درباره آن داد؟ ما از آقای انصاریفرد پرسیدیم و ایشان گفتند همینی که هست و امضا کنید. ما گفتیم لطفا از این ساختار دفاع کنید. چه کسی تهیه کرده؟ گفت آقا و خانم ایکس؟ گفتیم خب به همان ها بگویید بیایند آن را توضیح دهند و دفاع کنند ولی گفتند که امروز نیستند! مگر قرار نبود در جلسه هیات مدیره درباره این موضوع صحبت کنیم و چرا گفتید پس بروند؟ شما باید با یک ساز و کار به دنبال چشم انداز یک شرکت باشید.
بله من توهین کردم!
من در جلسه ای که 10 بار یک حرفی را بزنید و به این شکل ساختار ناقصی بدانید آن را اهانت می دانم به شعور خودم و هیات مدیره. من این را گفتم که آدم یا سواد یک کار را دارد و می آید درباره آن صحبت می کند و رگ گردنش هم برای دفاع از آن باد می کند و حرف کارشناسی خودش را به کرسی مینشاند. یا اینکه سوادش را ندارد و از کسی که در آن حوزه شناخت دارد استفاده می کند تا بیاید توضیح بدهد. من این را گفتم اما ایشان (انصاریفرد) صدایش بلند شد که آقای رسول پناه ایشان به من گفتند بی سواد! آقا اینجا مگر کودکستان است و اگر این معنایش توهین است بله، من توهین کردم. شما چندین بار چیزی که خواسته شد را ناقص آوردی و این معنایش توهین است. من اگر می گویم این موضوع را با اصول بیاور قصد بی احترامی ندارم و اینکه شما توجه نمی کنی یک توهین است.
*باشگاه باید شفاف باشد
آقای کاشانی را خدا بیامرزد و من کنارش در جلسات هیات مدیره می نشستم و واقعا قوت قلب بنده بودند. ایشان می گفت آقای هاشمی رای من رای تو است. برای اینکه می دید من برای تیم و شکل گیری موفقیت تلاش می کنم و حرص می خورم. پیگیری های من را می دید و می گفت کاش یک روز اینجا با حساب و کتاب شود. همه دلیل و رسالتم در باشگاه پرسپولیس یک چیز است و می خواهم آنجا را تبدیل به یک باشگاه با شفافیت مالی و برای ریال به ریال هزینه اش همه چیز را ببیند. کنتور اتفاقات مالی باشگاه پرسپولیس را به ریال همه ببیند و اگر کسی بخواهد از هوادار کمک بگیرید هم کسی در جای گل آلود ورود نمی کند. من می خواهم ساختاری برای شان پرسپولیس درست کنم.
*مرحوم کاشانی از این حرفها دق کرد
یک عکس در فضای مجازی انتشار یافت که مرحوم کاشانی را در کنار دیگر اعضای هیات مدیره گذاشتند که روی آن نوشته شد که تاریخ خیانت شما را فراموش نمی کند. می دانید که این عکس را چه کسی منتشر کرد. مرحوم کاشانی را به خیانت متهم کردند. اینکه می خواهیم باشگاه را با شفافیت مواجه کنیم و همه چیز را اصولی و مستند کند مشخص است که برابر او مقابله می شود. مرحوم کاشانی که افتخار می کنم کنار ایشان حضور داشتم را به خیانت متهم کردند و گفتند هیات مدیره 200 میلیون پاداش گرفته و ماهی 15 میلیون حقوق میگیرد. آقای کاشانی دق کرد. آقای انصاریفرد کسی که باعث دق کردن مرحوم کاشانی شد را یک هفته بعد دستش را گرفتی و آوردی باشگاه و بعد بردی به شرکت پیمانکاری با یک رقم خدا میلیونی ظرف سه ماه؟! ما خیانت می کنیم که می خواهیم همه چیز شفاف باشد؟
*چرا دروغ می گویید، وزیر کجای کار بود؟
یکی از چیزهایی که در آنتن زنده گفته شد درباره این بود که در جلسه هیات مدیره بودیم و آقای وزیر زنگ زدند و گفتند فلانی را بردار! چرا دروغ می گویید؟ آن موضوعی که باعث محل دعوا و در رفتن ایشان در شرایط حساس بود قصه اش چیز دیگری بود. ما قراردادی داریم با یک شرکت کارگزار که قرار است درآمدزایی کند برای پرسپولیس. الان قصد ندارم به آن قرارداد ورود کنم ولی قرارداد محترمی برای ماست. از همه بیشتر در بین اعضای هیات مدیره به آن احترام می گذارم اما به دلیل ایراداتی که به آن قرارداد گرفتم امضا نکردم اما وقتی سه عضو دیگر هیات مدیره آن را امضا کردند باید به آن احترام بگذارم. گروه خوبی هستند و به نظرم اپی که کار یک ساله و هشت ماهه را دو ماهه بالا آوردند مسلما می تواند کار بزرگی انجام دهد. در این قرارداد که به نظرم بزرگترین قرارداد تاریخ پرسپولیس است و اگر درست استفاده شود ما به بدترین شکل به دنبال اجرایش رفتیم. مثلا در قرارداد آمده که ناظر فلانی است اما هرچه فلانی گفت که همین اول کاری کارگزار به مشکل خورد. من امسالم را چه باید کنم؟ نیم فصل تمام شد و به بازیکن قول 20 اسفند را دادید و کارمند باشگاه باید حقوق بگیرد و این ها را چه کنید ...
*ماجرای قرارداد در گروه واتس آپی
در تمام این شش ماهی که آقای انصاریفرد مدیرعامل بودی هیچ درآمدی نداشتی. تنها عددی که بشود در دفتر ذیل کرد و در جایگاه مدیرعامل که هر کاری خواستی بکنی تنها سه میلیارد به باشگاه آوردی! حتی به مجمع دروغ گفتید. من قرارداد را خیلی خواندم و این را بگویم که شکل و شمایل ارائه قرارداد به هیات مدیره زشت بود. قراردادی که ما دو ماه منتظر آن بودیم و بارها گفتیم بگذارید یک عضو هیات مدیره در کنار این قرارداد و مراحل آن باشد اما همه را حذف کردند و انگار ما نامحرم بودیم. ساعت 10 شب و در گروه واتس آپی هیات مدیره این قرارداد را به شکل پی دی اف فرستادند. یک قرارداد 20 صفحه ای ریز فرستادند و گفتند فردا ساعت 8 صبح جلسه هیات مدیره است و پس فردا هم می خواهیم مراسم رونمایی از اپلیکیشن و کارگزار را برگزار کنیم! یعنی این قرارداد کارش انجام شده و نخوانید و سخت نگیرید و توافقات انجام شده! دو روز قبل از رونمایی قرارداد را در گروه واتس آپی فرستادند و قبل از آن گفتند که 150 میلیارد برآورد درآمد است و تا بعدا اگر ایرادی گرفتیم بگویند هیات مدیره مانع شد.
150* میلیارد کو؟
آقای انصاریفرد آن 150 میلیارد کو؟ چرا حقوق مدیر روابط عمومی تان را ندادید؟ شما که می توانید حقوق اسفندماه خودتان را دریافت کنید و حقوق دو ماه بعدی را هم تحت عنوان مساعده دریافت کنید و در حالی که حقوق کارمندان خود را ندادید آن 150 میلیاردی که چندبار در رسانه ها و رسانه ملی گفتید کجاست و کجا بردید؟ گفتید چک مربوط به بازیکنان و مطالبات کارمندان آماده است؟ آخر چقدر دروغ؟ این قرارداد را به این شکل گذاشتند که کسی نخواند و فرصت نداشته باشید اما من همان موقع 4 ساعت قرارداد را خواندم و 15 کامنت هم برای آن گذاشتم که فلان جا فلان است و فلان شود بهتر است و این شکلی اجرایی میشود. من به قرارداد متعهد هستم و کامنت هایم از شکل اجرایی شدن قرارداد بود. من گفتم این شکلی شدنی نیست و ماهیت قرارداد ایرادی ندارد. 15 کامنتی که من دادم گفتند رعایت می کنیم اما نکردند و بعد در فضای مجازی منتشر کردند که آقای هاشمی نبودند برای امضای قرارداد و شش جلسه غایب است. من تنها یک جلسه غایب بودم که مسافرت خارجی بودم و در همان یک جلسه هم سریع گفتند آقای هاشمی نیست و سریع قرارداد را بیاورید و بگذارید دیگر اعضای هیات مدیره امضا کنند!
*در جلسه با اسپانسر چه گذشت؟
ما به این قرارداد احترام می گذاریم و در پی عملیاتی کردن درآمدزایی آن بودیم. ما رفتیم سراغ اینکه چطور دستورالعمل اجرایی را نهایی کنیم تا زودتر به درآمد برسیم اما در جلسه دیدیم حرف هایی می زنند که دوستان طرف قرارداد که متوجه شدیم گیرشان موضوع رسانه و روابط عمومی است. جلسه دوم مدیر روابط عمومی را به جلسه و گفتیم آقای برادر اینها (کارگزار اپلیکشین) می گوید اینجا سرگرمی بگذاریم و اینجا مسابقه و فلان جا فلان کار را کنیم اما می گویند شما وتو می کنید. مشکل چیست؟ وسط این چالش ها بودیم که ایشان پیشنهادی از سایت باشگاه پرسپولیس داد که من دیدم این پیشنهاد با موضوع قرارداد اصلا نمیخواند. گفتم آقای حسین قدوسی آیا شما این قرارداد را خوانده اید؟ گفتند نه! گفتم یعنی شما قراردادی که پاشنه پول و درآمدزایی باشگاه است را نخواندهای؟ شمایی که می گویند مشاور اعظم انصاریفرد هستی این را نخواندی و پاراف نکردی؟ گفتند نه!برگشتم به جلسه هیات مدیره و سه عضو گفتند آقای انصاریفرد به حالت خواهش گفتند پاشنه آشیل قرارداد این حوزه شده و از شما استدعا می کنیم این آدم را از این پوزیشین بردار و بگذار بهانه دست آنها نباشد تا بتوانیم در کنار هم ته این قرارداد به درآمدزایی برسیم. ما وقتی بعد از دو جلسه با کارگزار به این نتیجه رسیدیم باز هم برای رفع مانع باید خواهش و التماس کنیم؟ فکر می کنید پاسخ ایشان چه بود و گفتند من اصلا قبول نمی کنم و آنها به دنبال کارشکنی هستند.
*بدون قرارداد تبلیغ روی سینه رفتیم
کسی که می خواهد به یک شرکتی بیاید به عنوان مدیرعامل، آدابی دارد و کسی که می خواهد برود هم همینطور. آداب رفتن این نیست که شما به یک برنامه زنده تلویزیونی بروید و ابهاماتی را مطرح کنید و بر اساس یک دروغ، افرادی را متهم کنید و بگویید من رفتم خداحافظ. کسی که در چنین شرکتی کار می کند، تا 10 سال بعد از رفتن رسمی اش نیز باید جوابگوی نهادهای ناظر باشد. ماهیت کار در این شرکت ها به همین شکل است و تا 10 سال پاسخگویی درباره قراردادهایی که بستید یا نبستید ادامه دارد. من یک سوالی دارم از شما. ما در چند بازی آسیایی و چند بازی داخلی از جمله دربی، با یک لوگوی خاص روی پیراهن به زمین رفتیم. هیچ قراردادی برای این برند ما نداریم! شما وقتی لوگو را روی پیراهن می زنید و می گویید بعدا مذاکره می کنم تا یک پولی بگیرم، چقدر قدرت مذاکره دارید؟ شما می دانید از بابت آن چهار، پنج بازی که به اعتقاد من چون دربی و آسیا در آنها بوده، حداقل یک عدد 10، 15 میلیارد تومانی قیمت این چند بازی است؟ فکر می کنید هیئت مدیره بابت این بازی ها چقدر پول آن هم با گدایی توانست بگیرد؟ فقط 2 میلیارد. آن 10، 15 میلیارد تومان می توانست کلی از قراردادهای بازیکنان را پوشش دهد. بعد ما 3 درصد توانستیم به بازیکنان شب عید بدهیم، آن هم به خون جگر. بابت اینها باید شما پاسخگو باشید. قرارداد این چند بازی کجاست؟ یک فرصت عالی را سوزاندید. بابت این فرصت سوزی ها و نرسیدن به منابع مالی چه کسی باید پاسخ دهد؟ قراردادهایی که بابتش الحاقیه های پنهانی و یک نفره امضا کردید. یعنی حتی یک عضو هیئت مدیره هم پای آن را امضا نکرده! حتی در باشگاه ثبت با شماره دبیرخانه هم ندارد. همه اینها را باید پاسخ بدهید چون برای شما و شرکت بار مالی دارد. موارد گسترده تری نیز بوده که باید درباره اش پاسخ داده شود.
همه حرف من این است که بی انضباطی مدیریتی در باشگاه بوده است و من آنجا هستم که نظم بدهم در حالی که بعضی افراد این را دوست ندارند.
*برانکو افتخار پرسپولیس است
در مورد آقای برانکو ما موضعمان را در بیانیه رسمی اعلام کردیم. ایشان از افتخارات تاریخ پرسپولیس است و هیچ کسی نمی تواند این را انکار کند. پرسپولیس با برانکو روزهای بی نظیری را سپری کرده و اعتقاد ما و هیئت مدیره این است که از او باید در زمانی مناسب تجلیل شایسته ای شود. اتفاقا خیلی آدم معقول و منطقی ای است و می شد با او توافق کرد. اختلافات همیشه وجود داشت. موضع باشگاه درباره برانکو روشن است. جریان سازی کردند که دستور آمده از برانکو شکایت کنید. اصلا اینطور نیست. هیئت مدیره روش اش درباره برانکو احترام و شایستگی است که برای او قائل هستیم. به دنبال تجلیل از او در یک زمان آرام هستیم. برانکو بخشی از تاریخ پرسپولیس است و پرسپولیس بخشی از زندگی حرفه ای برانکو است. کسی نمی تواند خدشه ای به این وارد کند. باید طبق احکام قطعی صادر شده پول را بپردازیم و اگر جای مذاکره ای باشد، این راه را پیش ببریم. شاید راهش این باشد که وقتی یک مقدار شرایط مالی ما مناسب شد، طی مذاکره ای که یکی از اعضای هیئت مدیره می تواند انجام بدهد، به یک توافقی در شیوه پرداخت برسیم ولی در اصل ماجرا هیچ شکی نیست و من اینجا هم از طرف هیئت مدیره و هواداران پرسپولیس باز هم از آقای برانکو تشکر می کنم به خاطر همه افتخاراتی که با پرسپولیس کسب کرد.
*7 میلیارد برانکو با هماهنگی من پرداخت شد
یادم هست اولین جلسه هیئت مدیره 17 فروردین بود و متوجه شدیم از روز اول آن فصل، برانکو یک سنت هم دریافت نکرده است. به هزار و یک دلیل. کل قصه این است که ما خیلی در موضوعات مالی منظم نیستیم. شاید باور نکنید اما در فاصله کمتر از یک ماه، حدود هفت میلیارد تومان را از شرکتی که مدیرعامل پرسپولیس دارد، دریافت کردیم و تبدیل به ارز کردیم و 500 هزار یورو به برانکو دادیم. من نمی خواستم این را بگویم که در فصل گذشته بنده و مرحوم جعفر کاشانی نرفتیم کنار سه جام عکس بگیریم چون اصلا برای عکس گرفتن نیامده ایم. ولی 7 میلیارد برانکو را من لابی کردم و آوردم. جالب است بدانید برای آن هفت میلیارد اصلا چک ندادیم. انقدر این آدم مرد بود و از او تشکر می کنم به خاطر تعصبی که به خرج داد و احترامی که به من گذاشت و هیچ چکی به خاطر این پول نگرفت. بعد از اینکه این پول را دادیم، برانکو رفت. یک روزی فکر می کنم او به فوتبال ایران برمی گردد و با پرسپولیس افتخارات کسب شده را ارج می نهیم.
*کار هیئت مدیره خیلی سخت است
ما بخش عمده ای از فصل را از دست دادیم و درآمد زایی نکردیم. جاهایی مثل دربی یا آسیا هم که می شد استفاده کنیم، فرصت ها را سوزاندیم. خیلی کارمان سخت است اما فکر می کنم با همت دوستان و با کار پرتلاشی که انجام می دهیم، ناچاریم همه وجودمان را بگذاریم و از این بحران عبور کنیم. ما یک بله گفتیم و یک بار دیگر گفتم سعی می کنم تحمل کنم و خسته نشوم. از نظر من هنوز می شود راهکارهایی داشت اگرچه بسیار سخت است و نیاز داریم به همراهی بازیکنان و هواداران دلسوز پرسپولیس تا پوکر قهرمانی را تکمیل کنیم به کوری چشم آنها که نمی توانند ببینند.
* سوال: بالاخره آقای انصاری فرد نقطه قوتی هم در مدیریتشان داشتند و نمی شود که همه اش ضعف باشد.
ما مباحث چالش برانگیز را می گوییم که موجب تشویش اذهان شد وگرنه ایشان کرامات و ویژگی های مثبتی نیز دارند. شاید شاخصه مثبت ایشان این بود که آقای یحیی گل محمدی را بعد از آن اتفاقات به پرسپولیس آورد. ان شاالله پوکر قهرمانی با حضور آقای گل محمدی اتفاق می افتد و برای ایشان آرزوی موفقیت داریم. یکی از ویژگی های مثبت مدیریت آقای انصاری فرد، این بود که خیلی سریع و ضرب العجلی توانستند آقای گل محمدی را به تیم بیاورند. مخصوصا آقای پیروانی که در بحران بازی ما با سپاهان، خیلی مدبرانه و با ظرافت تیم را مدیریت کردند و از ایشان تشکر می کنم.
چرا رسول پناه ؟
* سوال: چرا آقای رسول پناه را به عنوان سرپرست باشگاه انتخاب کردید؟ به هر حال این بحث وجود دارد که پرسپولیس یک سبقه خاصی دارد و ایشان یک آدم غریبه با باشگاه است.
ما از آقای رسول پناه خواهش کردیم تا این سمت را بپذیرند. بالاخره سکان باشگاه باید دست یکی باشد و نمی شد این پست را رها کرد. بالاخره باید یک نفر مدیر باشگاه می شد و هیچکس از اعضای هیات مدیره باشگاه این سمت را نمی پذیرفت. ما از اعضاء خواهش کردیم هرکسی می تواند این سمت را بپذیرد ولی تنها آقای رسول پناه با خواهش ما این سمت را عهده دار شد. ما این سمت را گردن ایشان انداختیم و گفتیم همه ما شما را کمک می کنیم. شاید دلیل عمده چنین اتفاقی، این بود که ایشان کار مدیریتی و تشکیلاتی را بلد است و به حرف و اجماع نظر هیات مدیره احترام قائل است و الان همه هیات مدیره پای کار هستند. آقای رسول پناه سمت سرپرستی را برعهده گرفتند و قبول کردند در ایام قبل از عید روزانه 10 ساعت در باشگاه باشند و وضعیت را سر و سامان بدهند. ما بصورت تیمی کارها را پیش می بریم و ضمنا، غیر از آقای رسول پناه گزینه ای برای پذیرفتن این سمت نبود.
* آقای انصاریفرد شما را به مناظر دعوت میکنم
اگر برنامه زنده تلویزیونی نبود و آقای انصاری فرد به آن شکل استعفاء نمی دادند و به بدنامی و ناجوانمردانه از ما یاد نمی کردند، بنده الان اینجا نبودم و چنین حرف هایی نمی زدم. البته باید بگویم تمام این صحبت ها، مُشتی از خروار بود و راجع به خیلی از اسناد و مدارک صحبت نکردم. بنده همین جا از آقای انصاری فرد دعوت می کنم در یک برنامه زنده تلویزیونی حضور پیدا کنند و مشاور اعظم شان نیز حتما همراهشان باشد، چون در تمام جلسات هیات مدیره ایشان هر نیم ساعت یک بار به بیرون می رفت و بصورت تلفنی با مشاوران خود صحبت می کرد و برمی گشت. برای اینکه آقای انصاری فرد تسلط داشته و خیال شان راحت باشد، با هر کدام از مشاوران شان که می خواهند، به مناظره تلویزیونی بیایند و در آن برنامه زنده تلویزیونی، اگر یک ساعت زمان بود، 58 دقیقه ایشان و تنها دو دقیقه بنده با سند و مدرک صحبت کنم. اگر علاقه مند هستید و دوست دارید بیشتر از این صحبت کنم، شما را به این مناظره تلویزیونی دعوت می کنم، تا سیاه روی شود هرکه در او غش باشد.